اگر به دنبال پیشرفت هستید ...

Hold a true FRIEND with both your hands.

یک دوست واقعی را دو دستی بچسب.

ادامه عکسها در ادامه مطلب قابل مشاهده است

منتظر حضور سبزتان هستیم

چنان باش که به هر کس بتوانی بگویی مثل من رفتار کن.    کانت

ادامه عکسها را در ادامه مطلب ببینید

همایش چشم انداز 20 ساله نظام جمهوری اسلامی

همایش چشم انداز 20 ساله نظام جمهوری اسلامی و 10 ساله اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان

جلسه ای با حضور مسئولین شهرستان از جمله :

* امام جمعه شهرستان ؛ حجت الاسلام حسناتی

* مدیریت آموزش و پرورش ؛ جناب آقای مهدیه

* معاونت آموزشکده سمیه ؛ جناب آقای رستمانه

* مسئول شورای دانش آموزی ؛ جناب آقای خودسیانی

* معاونت فرهنگی هلال احمر ؛ ‌جناب آقای کاظمی   

* نماینده معاونت پرورشی آموزش و پرورش ، جناب آقای جهانیان

* مربیان پرورشی مدارس

* شورای مرکزی اتحادیه

* هیات مرکزی مدارس

در تالار دکتر شریعتی مورخ 12/12/86  به مدت 3 ساعت برگزار گردید که در این جلسه به سوالات دانش آموزان  توسط مسئولین پاسخ داده شد .

شمه ای از بیانات امام جمعه محترم :

جلسه شایسته و بایسته ای است  با موضوع بسیار مهم . با توجه به اینکه دوسال و نیم  از طرح چشم انداز 20 ساله؛ که توسط رهبر معظم انقلاب بیان شده است ؛ گذشته و قرار است ایران از لحاظ ابعاد سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، نظامی و ... در منطقه نمونه باشد و در حدود 18 سال آینده عمده مسئولیت ها و مدیریت ها بر عهده دانش آموزان امروز خواهد بود،  امید است این گونه جلسات مستمر باشد.

شمه ای از  صحبتهای مسئول آموزش و پرورش ؛جناب آقای مهدیه

اتحادیه انجمن های اسلامی و انجمن اسلامی مدارس نهادی است خود جوش و متکی به خود که باید محور کار و برنامه ها باشد ، مستقل باشد ، به صورت خود جوش مدیر برنامه ها باشد و جنبش دانش آموزی که از دل انجمن های اسلامی شکل می گیرد،  باید به دنبال مطالبات به حق دانش آموزان باشد. باید من مدیر آموزش و پرورش و دیگر مسئولین شهرستان را در چنین جلساتی بمباران سوال کنید  که: تا کنون چه کارهایی انجام داده اید ، چه برنامه هایی دارید؟ و... و مسئولین نیز باید پاسخ گوی دانش آموزان باشند.  شما باید سردمداران جنبش دانش آموزی باشیدو این موضوعی است که مقام معظم رهبری بر آن تاکید دارند .     

 نمونه سوالات دانش آموزان شورای مرکزی -

1- طرح ها و برنامه های مسئولین برای دانش آموزان در جهت سند 20 ساله نظام چیست؟

2- چرا به مسائل علمی و پزوهشی توجهی نمی شود؟

3- تجلیل از حافظان قرآن هنوز در سطح شهرستان  آنچنان که بایدفرهنگ سازی نشده است؟

4- با توجه به اینکه نجف آباد یک شهر مذهبی است چرا به وضعیت پوشش و حجاب در سطح شهرستان آنچنان که باید اهمیت داده نمی شود؟!

6 -چرا آگاهی های لازم در زمینه اتفاقات و رویدادهای شهر و کشور به دانش آموزان به عنوان مدیران فردا داده نمی شود؟...

برنامه تجدید خاطره اردوی جنوب

هم زبان کویرم و طبع باران دارم

در سینه دلی شکسته پنهان دارم

در دفتر خاطرات من بنویسید

من هر چه که دارم از شهیدان دارم

این برنامه با حضور :

  * معاونت بنیاد شهید ؛ جناب آقای ولایتی

                            * معاونت فرهنگی بنیاد شهید؛ حجت الاسلام ابراهیمی  

 *مهمانی از  ستاد کنگره سرداران شهید شهرستان؛ جناب آقای پورقاسمی

* مسئولین اتحادیه استان ؛ جناب آقای فتاحی و خانم محبیان

* دانش آموزان شرکت کننده در اردوی راهیان نور

* دانش آموزان شرکت کننده در طرح سرگذشت پژوهی شهدا

* مسئولین انجمن اسلامی شهرستان

 در تالار دکتر شریعتی مورخ 22/1/87 بابرنامه های متنوع برگزار گردید.

این برنامه بهانه ای بود برای تمام افرادی که در برنامه اردوی راهیان نور شرکت کرده بودند دوباره  دور هم جمع شوند و تجدیده خاطره ای شود.و درباره شان و منزلت شهدا صحبت گردید کسانی که روزی به جای ما روی این صندلیها می نشستند و یک روزه صندلی نشینان مکتب و دانشگاه حسینی شدند و امروز استاد و اسوه  ایثار و مقاومت گردیدند.و همانطوری که مسئول اتحادیه فرمودند شاید خدا  ما را دوست داشته و بر ما منت گذاشته و ما را مهمان شهدا کرده تا از نور وجودی آنان بهرمند شویم کسانی که تک تکشان بر گردن ما حق دارند وقتی که کنار یک شهید می نشینیم خیلی زود انس می گیریم و با او مانوس می شویم و با او حرفهای و رازهای  نگفتمان را ومشکلاتی را که دامان گیرمان شده است  می گوئیم  وقتی که تخلیه شدیم به آنان اقتداء میکنیم زیرا آنان به سید الشهداء که مصباح الهدی بود اقتداء کردند و همانطوری که آقای کاظمی گفتند دوستان دانش آموز می توانند با قلمها و نوشته های زیبایشان وتاثیراتی که از این خونها گرفته اند به شهدا بگویند شما  در را به روی ما نبستید بلکه راه را برای ما هموارتر نمودید. و ما آمده ایم به پاسداشت خون شهدا زنده شویم و از شهدا بخواهیم تا کمک مان کنند تا  دشمن  داخلی وجودمان  را که همان نفس اماره است  به بند بکشیم .

اردوی راهیان نور؛ جبهه های جنوب

راه را با این ستاره ها می شود پیدا کرد همین حالا دارند نور افشانی می کنند.      مقام معظم رهبری

اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان جهت بررسی خاطرات همکلاسی های آسمانی و تجدید میثاق با شهدا برنامه بازدیدی از تاریخ 21/12/86 لغایت 25/12/86 در مناطق عملیاتی جنوب با حضور دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی سطح شهرستان برگزار نمود و به مدت 5 روز مهمان شهدا آن هم با همراهی راویان سیره شهداء بودند.

چگونگی سیر  برنامه :

روز اول : 30/7 حرکت از نجف آباد و اسکان در قرارگاه آبادان.

روز دوم : بازدید از منطق اروند رود ( قرائت زیارت عاشورا و خاطره گویی و شرح  منطقه عملیاتی ) شلمچه ( خاطره گویی و شرح عملیات – شرکت در نماز جماعت مغرب و عشا ) – مسجد خرمشهر

روز سوم : بازدید از مناطق پاسگاه زید ­– طلائیه – زیارت شهدای هویزه – زیارت شهدای گمنام محمود وند 

روز چهارم : زیارت شهدای گمنام محمودوند –  بازدید از مناطق عملیاتی فکه ( برگزاری نماز جماعت ظهر – شرح عملیات و خاطره گویی – ناهار) فتح المبین ( برگزاری نماز جماعت مغرب و عشا )

روز پنجم : برگشت به طرف شهرستان .  

اردوی مشهد

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

وقتی از کنار پانل انجمن اسلامی رد می شدی ،دیدی کنار پانل شلوغ و پچ پچ زیاد است با خودت گفتی ولش کن اینجا همیشه همینطوریه ؛ ولی وقتی اسم مشهد به گوشت خورد پاهات از حرکت ایستاد و گمان نمی کردی بتوانی در کاروان مشهد بچه های انجمن شرکت کنی و وقتی به خودت آمدی دیدی در حریم امام رضا روبه روی ایوان مقصوره در میان جمع بچه های خیمه نشسته ای و این سفر با بقیه سفرها خیلی فرق میکرد زیرا این بار ملجا گریزها را پیدا کرده بودی و  توانسته بودی از لباس خواری که بر تنت  بود خیلی را حت بیرون بیایی  و دیگه مامان و بابا نبودند تا حریم  آزاد شدن ناله و فغان شوند خود بودی و خودت و یه کاروان دل که به هوای یار سفرکرده در محضر دوست آن هم در حریم قریب اهل بیت به درد و دل نشسته بودند . بله می گفتم سفرما از پنج شنبه 18/11/86 شروع شد تا دوشنبه 22/11/86به طول انجامید و یه چیز دیگه؛ در این سفر ما مهمان سفره کرامت امام رضا هم شدیم خودمانی بگم جاتون واقعا خیلی خالی بود ولی یادتون باشد اخلاص خیلی زیاد بود همتون مهمان دلهای بچه ها بودید... 

و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست !!!

خدا خر را آفرید و به او گفت: تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود.
خر به خداوند پاسخ داد: خداوندا! من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد...

******************************************
خدا سگ را آفرید و به او گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد. تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد. تو یک سگ خواهی بود.
سگ به خداوند پاسخ داد: خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است. کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد...

******************************************
خدا میمون را آفرید و به او گفت: و تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی بود.
میمون به خداوند پاسخ داد: بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.

******************************************
و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت: تو انسان هستی. تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و تو بیست سال عمر خواهی کرد.
انسان گفت: سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است. آن سی سالی که خر نخواست ، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده.
و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد...
و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند…!!!
و پس از آن،ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند ، و مثل خر بار می برد…!!!
و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد...!!!
و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند...!!!
و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست !!!

آرزوهای ما برای شما در سال جدید

اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید،اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست، و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان
بی‌تردید مورد اعتمادت باشد.

و چون زندگی بدین گونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،
تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.

و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی
نه خیلی غیرضروری،
تا در لحظات سخت
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگه‌دارد.

همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
نه با کسانی که اشتباهات کوچک می‌کنند
چون این کارِ ساده‌ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می‌کنند
و با کاربردِ درست صبوری‌ات برای دیگران نمونه شوی.

و امیدوام اگر جوان هستی
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی
و اگر رسیده‌ای، به جوان‌نمائی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی
چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

امیدوارم سگی را نوازش کنی
به پرنده‌ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می‌ دهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.

امیدوارم که دانه‌ای هم بر خاک بفشانی
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.

بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی
زیرا در عمل به آن نیازمندی
و برای اینکه سالی یک بار
پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: «این مالِ من است»
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!

و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی
که اگر فردا خسته باشید، یا پس‌فردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.

اگر همه‌ی این‌ها که گفتم فراهم شد
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم.

22 بهمن سالروز بزرگترین حماسه قرن بر همه شما مبارک باد

امسال نیز مردم خوب و وفادار ما حماسه آفریدند  و دیدیم که چگونه مشت بر دهان دشمنان کوبیدند و دیدیم که چگونه جیره خواران باز به تکاپو افتادند تا همه چیز را انکار کنند .

سروده ای توسط یکی از اعضای اتحادیه پیرامون انجمن اسلامی

انجمن یعنی ...

انجمن یعنی که اسلامی شدن          همدلی با دوست الزامی شدن

انجمن یعنی که ایمان خدا          نیست هرگز از اطاعت ها جدا

انجمن یعنی ندای یا عـلی            هست شیر حق به روح ما وَلی

انجمن یعنی نزول رازها             با دو دست پر عطش پروازها

انجمن یعنی جوانان وطن              نی، جوان نه،شیر مردان وطن

انجمن یعنی جوان و جوشش اش             دختر ایران ما و پوشش اش

انجمن یعنی مرور خاطره              جبهه و جنگ و حضور خاطره

انجمن یعنی مریدان خدا               چشم پر احساس از بهر دعا

انجمن یعنی سرور جاودان              وقت رفتن تا کنار آسمان

انجمن یعنی که ای ربّ ، یا خدا          ده تو قلب ما به نور خود صفا

انجمن یعنی که جانها مال اوست        مال حق ، مال همان خالق دوست