السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
وقتی از کنار پانل انجمن اسلامی رد می شدی ،دیدی کنار پانل شلوغ و پچ پچ زیاد است با خودت گفتی ولش کن اینجا همیشه همینطوریه ؛ ولی وقتی اسم مشهد به گوشت خورد پاهات از حرکت ایستاد و گمان نمی کردی بتوانی در کاروان مشهد بچه های انجمن شرکت کنی و وقتی به خودت آمدی دیدی در حریم امام رضا روبه روی ایوان مقصوره در میان جمع بچه های خیمه نشسته ای و این سفر با بقیه سفرها خیلی فرق میکرد زیرا این بار ملجا گریزها را پیدا کرده بودی و توانسته بودی از لباس خواری که بر تنت بود خیلی را حت بیرون بیایی و دیگه مامان و بابا نبودند تا حریم آزاد شدن ناله و فغان شوند خود بودی و خودت و یه کاروان دل که به هوای یار سفرکرده در محضر دوست آن هم در حریم قریب اهل بیت به درد و دل نشسته بودند . بله می گفتم سفرما از پنج شنبه 18/11/86 شروع شد تا دوشنبه 22/11/86به طول انجامید و یه چیز دیگه؛ در این سفر ما مهمان سفره کرامت امام رضا هم شدیم خودمانی بگم جاتون واقعا خیلی خالی بود ولی یادتون باشد اخلاص خیلی زیاد بود همتون مهمان دلهای بچه ها بودید...